سفیر برند، عبارتی که این روزها در محافل بازاریابی و تبلیغات ایران به وفور شنیده میشود. عدهای از متخصصان از آن دفاع میکنند و دسته دیگری آن را آفتی برای صنعت تبلیغات میدانند. اما سفیر برند کیست؟ چه ویژگیهایی دارد؟ مزیتهای آن چیست و چطور میتوان یک کمپین سفیر برند مناسب طراحی کرد؟ در این یادداشت از وبسایت تبلیغاتچیها به مرور پاسخ این سوالات میپردازیم.
سفیر برند کیست؟
سالهاست که استفاده از سلبریتیها در تبلیغات به ترند و مد تبلیغاتی در ایران تبدیل شده است. از ورزشکاران و هنرمندان اعم از بازیگر و خوانندهها را در انواع مدلهای تبلیغاتی مانند بیلبورد، تبلیغات چاپی و فیلمهای تبلیغاتی میبینیم. در واقع اگر قصد تعریف واژه سفیر برند را داشته باشیم میتوانیم آن را به عنوان فردی که از محبوبیت و معروفیت خود در جامعه برای اهداف تجاری برندها نظیر معرفی برند و یا برنامههای افزایش فروش استفاده میکند معرفی کنیم. این افراد در واقع از محبوبیت خود برای مطرح کردن نامی تجاری در بین مردم وام میگیرند.
موردی که ذکر آن واجب است تفاوت بین سفیر برند و مبلغ برند است. اکثر کمپینهایی ایرانی درحالی که تنها حالتی از مبلغ برند هستند صرفا نام سفبر برند را یدک میکشند. به طور کل مبلغ برند هر فردی میتواند باشد. از سلبریتیهای حوزههای ورزش و هنر تا اینفلوئنسرها، واینرها تا مردم عادی. زمانی که شما به عنوان مصرفکننده یک محصول آن را به دوستان و آشنایان خود معرفی میکنید یک مبلغ برند محسوب میشوید. اما در نقطه مقابل سفیر برند تنها مبلغ ان نیست. متاسفانه تعداد بسیار زیادی از سلبریتیهای ایرانی که به تبلیغ برندها میپردازند تنها توهم سفیر بودن را به دوش میکشند. به عنوان مثال به سفیران کشورها در اقصی نقاط دنیا توجه کنید؟ آیا تنها وظیفه آنها تبلیغ کشور خود است؟ قطعا خیر. این دسته از متخصصان علوم سیاسی تحت عنوان سفیر به پیشبرد سیاستهای کشور خود در کشور ثالث میپردازند. آنها خود را بخشی از کشور دانسته و سیاستها و اهداف آنرا دنبال میکنند. در بازاریابی هم به همین صورت است. مبلغ یا سفیر برند باید سواد خود در زمینه برندی که تبلیغ میکند را افزایش دهد و توجه کند که از هر رفتار یا صحبتی که به اعتبار برند آسیب میزند پرهیز کند. سود برند را سود خود بداند و تنها به آن به چشم پروژهای گذرا و منبعی برای درآمد نگاه نکند.
به عنوان مثال میتوان به همکاری بهنوش طباطبایی و نوین چرم اشاره کرد. اگرچه نوین چرم تجربه همکاری موفق با افرادی همچون بهرام رادان و رضا یزدانی را در کارنامه خود دارد جای خالی یک سفیر برند محصول لایه محصولات بانوان خود را حس میکرد. در نهایت بهنوش طباطبایی به عنوان یکی از سفیران این برند انتخاب شد. دقیقا در زمانی که کمپین در حال رسیدن به اهداف خود بود و بیلبورد و تصاویر تبلیغاتی بهنوش طباطبایی با انواع محصولات نوین چرم از جمله مانتو، بوت و چکمه و کیف در فضاهای تبلیغاتی اکران میشد ناگهان مصاحبهای از بهنوش طباطبایی و دفاع او از حقوق حیوانات و همچنین محکوم کردن کشتار حیوانات به منظور تهیه اقلام چرم طبیعی در فضای مجازی منتشر شد. قطعا میتوانید تصور کنید که اتفاقات مشابه چه حجم وسیعی از آسیب را میتواند متوجه برند کند. در کیس ذکر شده حفرههای ذهنی که برای مخاطبان به وجود آمده را میتوان تحت عناوینی همچون چرایی همکاری بهنوش طباطبایی و نوین چرم، عدم پایبندی بهنوش طباطبایی به اعتقادات شخصی در مقابل پول، ماهیت تامین مواد اولیه نوین چرم و موارد مشابه دانست. اگرچه بعدها با انتشار فایل کامل مصاحبه مشخص شد که بهنوش طباطبایی به دفاع از نوین چرم پرداخته اما همان کلیپ تقطیع شده حداقل تا مدتها ذهنیت مخاطبان را نسبت به نوین چرم تحت تاثیر خود قرار داد. سفیران برند در مصاحبهها و سخنان خود باید امکان تقطیع و جعل را در نظر بگیرند و از بیان مواردی که ممکن است با شیطنت رسانهها برعلیه برند مورد استفاده قرار بگیرد اجتناب کنند.
مادامی که افراد مشهور خود را بخشی از برند و موظف به پیروری از سیاستهای آن ندانند قطعا نمیتوانند عنوان سفیر برند را یدک بکشند. شاید پرطمطراق بودن واژه سفیر و کلاس و پرستیژی که پشت این عنوان است یکی از عواملی باشد که تمایل به استفاده از آن را در بین برندها، سلبریتیها و عموم مردم افزایش داده است. استفاده از عنوان سفیر برای رانندگان سرویس اینترنتی تپسی که متاسفانه گاهی برخلاف سیاستهای این شرکت رفتار میکنند را میتوان مثالی برای لزوم تغییر استفاده از این واژه در بین بعضی از برندها دانست.

البته استفاده از این ترفند تبلیغاتی خیلی هم جدید نیست و سالهاست که در سطح جهانی مورد استفاده قرار میگیرد. برای مثال میتوان به همکاری کریستین رونالدو و شامپو Clear یا لئونل مسی و Pepsi اشاره کرد. همچنین در چند سال اخیر آژانسهای تبلیغاتی و برندهای بیشتری به استفاده از سفیر برند برای کسب و کار خود در ایران ترغیب شدهاند. اگرچه صنایع مختلفی در ایران از این تکنیک استفاده کردهاند اما فروشگاههای بزرگ فرش یکی پس از دیگری و با استراتژیهای تکراری، یکنواخت و خسته کننده شروع به استفاده از سفیر برند کردهاند. گویی یکی از الزامات تاسیس مراکز خرید تخصصی فرش استفاده از هنرمندان در تبلیغات است. ابتدا شهر فرش با طراحی شعار فرش ارزان شد و همکاری با پژمان جمشیدی وارد این کارزار شد و پس از ان بود که سیل شرکتهای مشابه بدون تغییر در شعار و با حضور چهرههایی مشهور پا به عرصه رقابت با شهر فرش گذاشتند.
مزیتهای استفاده از سفیر برند
به طور کلی استفاده از افراد سلبریتی در کمپینهای تبلیغاتی مزیتهای خاصی را برای برند به همراه دارد که در ذیل به آنها اشاره میکنیم.
افزایش آگاهی از برند: اگرچه استفاده از سفیر برند به تنهایی تضمینی برای آگاهی از برند یا Brand Awareness نیست اما در صورتی که کمپینی حرفهای طراحی و با استفاده از برنامهریزی، خرید و مدیریت رسانههای تبلیغاتی همراه باشد به راحتی باعث افزایش آگاهی از برند در جامعه هدف خواهد شد. حداقل به نگارنده به شکل تجربی ثابت شده که نرخ توجه به تبلیغاتی که در آن از سلبریتیها به صورت عکس یا ویدئو استفاده شده بیشتر از تبلیغات بدون اسفاده از این دسته از افراد است. عموما به خاطر سپاری برندی که از سفیر برند مشهور در تبلیغات خود بهره میبرند در تعداد مواجهه کمتر با تبلیغات توسط جامعه مخاطبان بدست میآید.
جلب اعتماد بیشتر: افراد مشهور و محبوب و به طور کل سلبریتیهایی که از محبوبیت برخوردارند در نزد مردم اعتبار بالایی دارند. برای اثبات این ادعا ثاثیر سلبریتیها در انتخابات را به خاطر بیاورید. در واقع سلبریتیها با مشارکت در کمپینهای تبلیغاتی از اعتبار و محبوبیت خود نزد مردم به برند وام میدهند. این موضوع اگرچه برای برند یک بازی از پیش برده است زیرا در مدت زمان کوتاهی به اعتبار مدنظر خود در نزد مخاطبان سفیر دست پیدا میکند اما از طرف دیگر این وام دهی برای سلبریتی بازی بر روی لبه تیغ است. به عنوان مثال تصور کنید که سفیر برند مرتب از کیفیت بالای محصول مورد تبلیغ صحبت کند و مخاطبان قانع به تجربه محصول یا خدمات بشوند. چنانچه کیفیت ادعا شده در تبلیغات واقعیت نداشته باشد آیا مخاطبان مجددا همان اعتبار و ارزش را برای سلبریتی سفیر برند قائل خواهند بود؟ اگرچه استفاده صحیح از سلبریتیها در کمپینهای تبلیغاتی باعث کسب اعتبار بخصوص در برندهای جدید نزد مخاطبان هدف برند خواهد شد اما باید توجه داشت که مردم عموما انتظار معرفی کالا یا خدمات ضعیف از طرف سلبریتیها را نداشته و به صورت ناخودآگاه برند معرفی شده توسط سفیران برند یا دارای ارزش بالایی میدانند. گرچه اخلاقیات در تبلیغات حکم میکند که به هیچ عنوان به بزرگنمایی و دروغ برای کسب فروش بیشتر تکیه نشود اما لطفا تنها در صورتی از کمپین سفیر برند استفاده کنید که محصول یا خدمات شما کیفیت مورد ادعا را داشته باشد. در این صورت پس از یک بار تجربه استفاده از محصول یا خدمات، کاربر یا مصرف کننده خود تبدیل به سفیر برند شما شده و برند شما را به صورت M2M به دیگران معرفی میکند.
الزامات استفاده از سفیر برند در کمپینهای تبلیغاتی
همخوانی شخصیت برند و سفیر: یکی از مهمترین الزامات استفاده از سفیر برند در پروژه و کمپینهای تبلیغاتی توجه به همخوانی شخصیت و کاراکتر سفیر و برند است. به عنوان مثال اگر کاراکتر و لحن بیان برند خشک و رسمی است نباید از یک بازیگر کمدی به عنوان سفیر برای برند استفاده شود. به عنوان مثال اگر از فردی سوال کنید که مهران مدیری را براساس سبک زندگی تعریف کند احتمالا با این کلمات کلیدی روبرو خواهید شد: لاکچری، شیک، مصرفگرا، طرفدار برندهای مطرح و گران و … . از طرف دیگر در صنعت فروشگاههای زنجیرهای خرده فروشی برندهایی نظیر هایپراستار و هایپرمی و … جایگاه لوکس و لاکچری را در ذهن مخاطب تصرف کردهاند. بنابراین به ندرت افرادی از تیپهای درآمدی متوسط را میتوانید در حال خرید از هایپراستار مشاهده کنید. فروشگاههای زنجیرهای رفاه اگرچه اخیرا نسبت به ریبرندینگ و تغییر دکوراسیون شعبات خود و شبیه شدن هرچه بیشتر آنها به برندهایی نظیر هایپراستار اقدام کرده اما با هدفگذاری درست قشر متوسط جامعه را به عنوان مشتریان هدف خود برگزیده است. اما اقدامی که اخیرا توسط مجموعه رفاه انجام شده و چندان مطابق با استراتژیهای فعالیتی و مخاطبان هدف این برند نیست انتخاب مهران مدیری به عنوان سفیر برند فروشگاههای زنجیرهای رفاه است. این انتخاب را از دو بعد متفاوت میتوان بررسی کرد. از جنبه و بعد اول مهران مدیری به واسطه مونولوگهایی که در سالهای اخیر در برنامه دورهمی بیان کرده محبوبیت و نفوذ بالایی بر روی قشر متوسط و ضعیف جامعه که درصدی از آنها به عنوان مخاطبان هدف مجموعه رفاه شناخته میشوند پیدا کرده است. از این رو تا حدی انتخاب مهران مدیری برای توصیه رفاه به مخاطبان هدف را میتوان تصمیمی درست دانست. اما در بعد دیگر، هیچکس را نمیتوانید پیدا کنید که حتی بتواند تصور کند که مهران مدیری، یکی از نمادهای ایرانی زندگی لاکچری برای خرید به فروشگاههای رفاه مراجعه کند. آیا کمپین اجرا شده اثربخش بوده است؟ حداقل ما بعید میدانیم. کافیست به جمعیت خریدارانی که در یک تایم مشخص به شعبات فروشگاههای رفاه مراجعه میکنند را با دیگر فروشگاههای زنجیرهای با مخاطب هدف مشترک مانند افق کوروش و … مقایسه بفرمائید. توجه داشته باشید که هر دو برند نیز همواره محصولات خود را با تخفیف عرضه میکنند. حال چرا با وجود هزینههای هنگفتی که رفاه برای اجرای این کمپین متحمل شده نتایج مورد نظر را به دست نیاورده است؟ پاسخ در دو عبارت همذاتپنداری و باورپذیری نهفته است. اصولا سبک زندگی سلبریتیهای منبع تقلید و الهامگیری توسط قشر وسیعی از جامعه است. اما تبلیغات برپایه سفیر برند باید به نحوی انجام بشود که باورپذیری را در مخاطب به دنبال داشته باشد. به عنوان مثال شما میتوانید از کریس رونالدو، سفیر برند شامپو کلییر انتظار داشته باشید به واسطه کیفیت بالای محصول از شامپو کلییر استفاده کند. پس شما هم میتوانید با استفاده از شامپو کلییر به خلق تجربه مشترک با کریس رونالدو بپردازید اما به واقع نمیتوان از مهران مدیری انتظار داشت که از فروشگاههای رفاه خرید کند. پس عملا با توجه به از دست رفتن همذاتپنداری و باورپذیری نمیتوان این کمپین را تجربه موفقی برای فروشگاههای زنجیرهای رفاه دانست.
از همکاری علیرضا حقیقی، دروازبان سابق تیم ملی فوتبال ایران و مالیچی، پلتفرم حسابداری نیز میتوان به عنوان مثال دیگری نام برد. استفاده از سلبریتیهایی که هیچ ارتباطی با موضوع فعالیت برند ندارند به عنوان سفیر برند یکی از عجایبیست که اینروزها زیاد مشاهده میشود. در طراحی کمپینهای مرتبط با سفیر برند به مسائل زیادی باید توجه کرد که یکی از آنها همخوانی سفیر با موضوع فعالیت برند است. شاید این مورد در صنایعی مانند FMCG چندان حائز اهمیت نباشد ( که قطعا است اما نه به این شدت ) اما در بعضی از بیزینسها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. شما به عنوان مالک یا مدیر یک کسبوکار چرا باید با دیدن تصویر علیرضا حقیقی بر روی بیلبورد و تبلیغات مالیچی تمایل به استفاده از خدمات این شرکت پیدا کنید؟

اشتباهات رایج در استفاده از سفیر برند
کمپینهای سفیر برند نیز مانند هر نوع کمپین تبلیغاتی دیگر بایدها و نبایدهای مشخص خود را دارد. در این قسمت از مطلب به نبایدهای استفاده از سفیر برند در کمپین تبلیغاتی برند اشاره خواهم کرد.
تقلید در طراحی کمپین سفیر برند: یکی از تعریفها برای واژه استراتژی در کسب و کارها انجام کاری متفاوت یا انجام متفاوت کارها نسبت به رقیبان است. اما متاسفانه در بعضی از کمپینهات تبلیغاتی تنها به کپی استراتژی به جای خلق آن اکتفا میشود. همانطور که بالاتر هم اشاره کردم در بعضی از صنوف مانند فروشگاههای بزرگ و زنجیرهای فرش استفاده از سفیر برند به جزئی جدانشدنی از فعالیتهای تبلیغاتی تبدیل شده است. گویی صاحبین برند استفاده از این تکنیک را از الزامات تاسیس کسب و کار خود میدانند. هر فروشگاهی یک هنرمند را بدون توجه به جایگاه و کاراکتر وی به عنوان مبلغ برند در نظر گرفته و در تبلیغات خود استفاده میکند.
انتخاب اشتباه سفیر: بالاتر هم در ارتباط با همکاری علیرضا حقیقی و مالیچی به انتخاب سفیر اشتباه برای برند اشاره کردم اما با توجه به اهمیت بالای این مسئله در این بخش باز هم به مرور موردی دیگر از انتخاب اشتباه میپردازم. چندی پیش با تبلیغی از یک شرکت تولید کننده لوازم یدکی خودرو روبرو شدم که از آقای ایرج نوذری به عنوان سفیر استفاده کرده بود. اگرچه ایرج نوذری هنرمندی پرتوانی است و ما هم احترام ویژهای برای وی قائلیم اما استفاده از بازیگری که سالهاست دیگر در سه سطح اول تولیدات تصویری کشور نیست و بسیاری از مردم وی را به دست فراموشی سپردهاند در کمپین تبلیغاتی بجز هزینهای گزاف دستاوردی برای برند نخواهد داشت. این تصمیمات چه از جانب برند باشد و چه از جانب آژانس مجری تنها به برند و بودجه آن لطمه میزند. همچنین همانطور که بالاتر اشاره شده به ارتباط بین سفیر و نوع محصولی که مورد تبلیغ است نیز باید توجه ویژهای داشت. اگرچه بنده به شخصه چندان موافق استفاده از سفیر برند برای یک تولیدکننده و فروشنده لوازم یدکی خودرو نیستم اما چنانچه قصد طراحی کمپینی اینچنینی برای شرکتی را داشته باشم قطعا از سلبریتیهایی که اصطلاحا مشهور به ماشینبازی هستند استفاده خواهم کرد.
استفاده تک بعدی از سفیر: از سفیر برند باید به شکل کامل در ابعاد مختلف کسب و کار و برنامههای بازاریابی و تبلیغات استفاده کرد. متاسفانه پروژههای اخیری که در کشور اجرا شدند به صورت تک بعدی هستند. در طراحی کمپینهای سفیر برند باید ابعاد مختلف برند و فعالیتهای آن را شناخت و در فرآیند انتخاب سفیر و همچنین نوع قراردادی که بسته میشود اعمال کرد. در حال حاضر بسیاری از برند و آژانسهای تبلیغاتی تنها به استفاده از تصویر سفیر در بیلبورد یا فیلم تبلیغاتی خود اکتفا میکنند. به این نوع از کمپینها نمیتوان عنوان کمپین سفیر برند داد و تنها باید پروژه سلبریتی مارکتینگ نام بگیرند. برای مثال اگر برند مرسدس بنز از یک هنرمند برای تبلیغات محصولات خود به عنوان سفیر برند استفاده میکند در متن قرارداد سفیر را از سوار شدن بر خودروی برندهای دیگر در ملا عام منع میکند. مثال خوبی که در مارکت ایران برای این موضوع میتوان آورد همکاری رضا یزدانی و نوین چرم است. یزدانی که علاوه بر همخوانی بالایی که کاراکتر وی با ماهیت برند نوین چرم دارد در کنفرانسهای خبری، مصاحبهها و به ویژه کنسرتهای خود از پوشاک چرم برند نوین استفاده میکند. اگر برای برند خود قصد انتخاب سفیر دارید توجه داشته باشید که حتما در تمام برنامههای مارکتینگ خود از آن استفاده کنید. البته دقت کنید که بیش از حد معمول برای انتقال پیام سفیر به همراه نام تجاری خود در معرض دید قرار ندهید.
برعکس شدن نقش سفیر و برند: گاهی هم بنا بر طراحی غلط استراتژی و به طبع انتخاب اشتباه فرد مشهور به عنوان مبلغ یا سفیر برند کاربرد کمپین نزد مخاطب معکوس میشود. منظور از این معکوس شدن یادآوری سفیر در هنگام روبرویی با برند است در حالی که طبیعتا مخاطبان باید با مشاهده تصویر سفیر یا مبلغ برند را به خاطر بیاورند.
طراحی پیام و استراتژی غلط: در آژانسهای تبلیغاتی به طور عمده دو روش برای طراحی کمپین سفیر برند وجود دارد. مورد اول انتخاب سفیر و سپس طراحی استراتژی و پیام کمپین حول محور او و دوم طراحی استراتژی و پیام کمپین و سپس انتخاب سفیر متناسب با کمپین طراحی شده است. بنده معتقدم که این دو مورد نباید جدا از هم باشند بلکه در تلفیق این دو مورد است که به کمپینی برنده دست پیدا خواهیم کرد. به ابتدا لطفا مجدد به تصویر مهدی مهدوی کیا در ابتدای این یادداشت نگاهی انداخته و همکاری مهدی مهدی کیا و ماست میهن را به خاطر بیاورید. جدا از انتقادهایی که متخصصان به روتوش بالای تصویر وی یا نمایش دندانهای او ( عدهای معتقد بودند که تصویر بیشتر مناسب تبلیغ خمیر دندان بوده که البته درست است ) وارد کرده بودند صرفا از مهدوی کیا به صورت تک بعدی برای تبلیغ محصول ماست استفاده شده بود. اگر بنده در تهیه این کمپین نقش داشتم قطعا رویکرد دیگری را در طراحی پیام کمپین را پیش میگرفتم. همه میدانند که مهدوی کیا موسس و مدیر یک آکادمی فوتبال با رویکرد کشف استعداد در بین کودکان و نوجوانان است. تصور کنید اگر مهدوی کیا به عنوان فوتبالیست، مربی و در حال حاضر استعدادیاب از تاثیر مصرف لبنیات مناسب بر فرآیند رشد و استحکام استخوان کودکان و نوجوانی که به ورزش علاقهمند هستند و تاثیر آن بر آینده ورزشی کودکان و نوجوانان صحبت میکرد آیا باز هم این کمپین با شکست مواجه میشد؟
استفاده از سلبریتیها با سابقه تبلیغ برندهای دیگر: همانطور که عموم مردم اکثر هنرمندان را با نقشآفرینیهای خاصی به یاد میآورند سفیران برند را نیز با تبلیغ محصولی خاص میشناسند. از این رو استفاده از هنرمندان، ورزشکاران و به طور کل سلبریتیهایی که سابقه همکاری با برندهایی اعم از صنعت مشترک یا غیر مشترک با حوزه فعالیت شما را دارند به عنوان سفیر برند چندان نمیتواند به فراگیری نام تجاری شما کمک کند. مردم در مواجهه با تصویر هنرمند در تبلیغ شما ناخودآگاه برند دیگری را به خاطر خواهند آورد. به عنوان مثال محمدرضا گلزار سابقه انجام فعالیتهای تبلیغاتی برای بیش از ۶ برند مختلف را داشته است. اما همواره استثنا هم وجود دارد. اگر سلبریتی مد نظر شما در تبلیغات محدودی شرکت کرده یا از آخرین کمپین تبلیغاتی وی مدت زمان زیادی گذشته است ارزش بررسی بیشتر به منظور انتخاب شدن به عنوان سفیر یا مبلغ برند را دارد در غیر این صورت روی نام وی خط بکشید.
اما از طرف دیگر برای کمپینهای سفیر برند با استراتژی، پیام و انتخاب سفیر مناسب هم مثالهای زیادی را میتوان ذکر کرد. اگرچه همین الان با مطالعه این متن قطعا قادر خواهید بود چند مورد از کمپینهای مناسب اجرا شده را در ذهن خود نام ببرید اما به عنوان مثال همکاری کارلوس کیروش و بانک سامان، علیرضا جهانبخش و شامپو کلییر، سیروان و زانیار خسروی و ساناستار را میتوان از کمپینهای موفق دانست. همچنین یکی از مواردی که اخیرا اجرا و به نظر بنده کاملا در راستای محصول و برند بوده همکاری میلاد کیمرام و ابزارآلات رونیکس است. به طور کلی ذات و ماهیت ابزار و فعالیتهای صنعتی خشک و خشن است. از طرف دیگر میلاد کیمرام برخلاف خصوصیات اخلاقی و شخصیتی مهربان و اهل فرهنگ و هنری که دارد در سالهای اخیر با نقش افراد خشن، سنگدل و با ابهت بالا در بین مردم جا افتاده است. ترکیب این دو عنصر با هم و نحوه گریم، پوزهای عکاسی، طراحی لباس این کاراکتر در تبلیغات رونیکس و نهایتا تیزر ساخته شده بسیار باورپذیر بوده و حس و حال کار با ابزار را کاملا منتقل میکند. در صورتی که امکان گفتگو با مدیران برند رونیکس فراهم باشد حتما به بررسی بیشتر کمپین طراحی و اجرا شده توسط مدیران برند و آژانس تبلیغاتی مجری خواهیم پرداخت و نتیجه را از طریق این وبسایت منتشر میکنیم.
به طور کل اوضاع کمپینهای سفیر برند طراحی و اجرا شده در ایران تعریف چندانی ندارد. بدنه اصلی این کمپینها را سلبریتی مارکتینگ شکل داده و کمتر به مفهوم سفیر برند توجه میشود. اکثر برندها مخصوصا در حوزه فروشگاههای زنجیرهای فرش و FMCG تنها به تقلید از یکدیگر میپردازند و خلاقیت و نوآوری را فراموش میکنند. اگرچه همانطور که اشاره شد موارد خوب و کامل زیادی نیز در این سالها طراحی و اجرا شدهاند. بنده معتقدم چنانچه برند و آژانسها تغییری در رویکرد خود نسبت به طراحی و اجرای کمپینهای سفیر برند به وجود نیاورند در آیندهای نزدیک بساط این شیوه اثربخش از تبلیغات و بازاریابی در مارکت ایران برچیده خواهد شد.