اگر از مشتریان خطوط هوایی ایرانی در زمانی که این صنعت به چند شرکت دولتی و شاید یک شرکت خصوصی خلاصه میشد در اواخر دهه شصت تا اواخر دهه هفتاد بوده باشید حتما مشتریمداری شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران “هما” (ایران ایر) و خدمات شایسته آن را به یاد دارید. دقیقا از زمانی صحبت میکنم که مهمانداران هواپیما هنوز اخم کردن به مسافران را یاد نگرفته بودند و لبخند از روی لب آنها پاک نمیشد. از دورهای مینویسم که مهمانداران هما به مسافرین هواپیما حق انتخاب بین چای و قهوه میداند. به کودکان در پرواز پتو و بالش تعلق میگرفت و مهماندار جواب درخواست لیوانی آب را با عبارت نداریم پاسخ نمیداد.
اما چه چیزی باعث شد که شرکتهای هواپیمایی ایرانی فرسنگها ( یا به قول خودشان مایلها ) از برندسازی دور شوند؟
_________________________________________________________________________________________
سال ۹۳ در جلسهای با مدیرعامل یکی از شرکتهای هواپیمایی خصوصی صحبت از نقش تبلیغات و برندسازی در شرکتهای هواپیمایی به وسط آمد. جناب کاپیتان که پس از بازنشستگی تصمیم به ایرلاینداری گرفته بود معتقد بودند که بدون صرف هزینه بابت تبلیغات و برندسازی نیز همه بلیطهای شرکت را فروخته و اصولا تبلیغات و برندسازی را صرفا هزینهی اضافی میدانستند.
با توجه به این دیدگاه در صنعتی که هیچ رقابتی بین فعالان و بازیگران آن وجود ندارد میتوان علت حذف سرویسهای ایران ایر که در ابتدای مطلب به آن اشاره شد را متوجه شد.
_________________________________________________________________________________________
اما علت این مشکل در کجاست؟ متاسفانه تا زمانی که قیمت بلیطهای شرکتهای هواپیمایی در بازهای مشترک و سرویسهای ارائه شده به مسافرین کاملا مشابه هم باشد، مسافر برای انجام سفر تفاوتی بین ایرلاینها نمیبیند. کافیست به یک آژانس هواپیمایی مراجعه کنید و مدتی را صرف زیر نظر گرفتن مراجعین کنید. حتی یک مورد را نخواهید دید که مشتری تقاضای بلیط ایرلاین خاصی را داشته باشد و صرفا با جملهای مشابه “سلام، یک بلیط هواپیما به مقصد شهر مورد نظرم میخواهم” مواجه خواهید شد.
میتوانید تصور کنید چه فضای خالی و قابل کار نابی در زمینه برندسازی شرکتهای هواپیمایی وجود دارد؟ اگرچه بررسی نمونههای خارجی تبلیغات شرکتهای هواپیمایی خارج از لطف نیست اما از حوصله این یادداشت خارج است.
یکی از محدود شرکتهای هواپیمایی که اقدام به انجام برنامه برندسازی برای خود کرد، شرکت هواپیمایی آتا بوده است. شرکتی که کار خود را با چند فروند محدود هواپیمایی ام دی آمریکایی شروع کرد و به مرور با گشترش مسیرهای پروازی اقدام به افزایش ناوگان خود کرد. این شرکت که توسط مدیر آذری خود، محمدرضا زنوزی مطلق، مالک باشگاههای تراکتورسازی و ماشینسازی و با بیس شهر تبریز تاسیس شد در مدت زمان کمی حمایت مطلق مسافران تبریزی را به دست آورد تا جایی که تبریزیها ترجیح میدادند با شرکت آتا سفر کنند. اگرچه واقعا نمیتوان علت این موضوع را حاصل اقدامات شرکت هواپیمایی آتا یا صرفا عرق مردم تبریز به شرکتی تبریزی دانست. نگاهی به طرفداری بی چون و چرای مردم خونگرم این شهر به تیم تراکتورسازی بندازید. همچنین به واسطه مالکیت آقای زنوزی بر هواپیمایی آتا و تیم فوتبال تراکتورسازی تبریز در سالهای اخیر شاهد درج تبلیغات این شرکت هواپیمایی بر روی پیراهنهای تیم تراکتورسازی بودیم. روندی که بعدها توسط شرکتهای هواپیمایی تابان، وارش و … نیز به کار گرفته شد بدون اینکه به اثربخشی این نوع از تبلیغات فکر شود.

شاید یکی از تنها مواردی که شرکتهای هواپیمایی برای ربایش چشم مخاطبان خود ( بازار هدف ) در آن به رقابت با آن پرداختند خودروهای ترنسفر کرو یا کادر پرواز بوده است. این خودروها که در صنعت هواپیمایی با نام پیکاپ کار (Pickup Car) شناخته میشوند وظیفه انتقال کادر پرواز و مدیران ارشد از خانه به فرودگاه و شرکت و بلعکس را دارند.
شاید تویوتا لندکروز و سپس هیوندای تراجتهای منقش به لوگوی شرکت هواپیمایی ایران ایر را به یاد داشته باشید. این خودروها با تردد در شهر به نوعی حکم رسانههای تبلیغاتی سیار شرکتهای هواپیمایی را برعهده دارند. درست مانند کاری که شرکتهای تولیدکننده مواد غذایی با کامیونتهای پخش خود و درج تصاویر تبلیغاتی بر روی آن انجام میدهند.
کم کم کار به جایی رسید که شرکتهای هواپیمایی با بروزرسانی خودروهای خود و خرید اتومبیلهای گرانقیمت خارجی و اعمال طرحهای جذاب بر روی بدنه آنها نظر مردم کوچه و خیابان را به خود جلب کنند.حتی شرکت هواپیمایی آسمان پا را فراتر گذاشت و با خرید تعداد زیادی خودروی هیبریدی تویوتا پرایوس برای تجهیز سیستم کرو ترنسفر خود، کمپین روابط عمومی آماده کرد و استفاده از خودروهای هیبریدی برای حمایت از محیط زیست به اطلاع مردم رساند. در حالی که در همان زمان شرکت هواپیمایی آسمان همچنان کاربر بوئینگ ۷۲۷ محسوب میشد و خب این تایپ هواپیما به واسطه موتورهای قدیمی خود و مصرف سوخت بسیار بالا آلودگی زیادی در پروازهای خود ایجاد میکرد.

اما با ورود شرکت هواپیمایی قشم ایر به میدان رقابت در صنعت هوانوردی ایران و دیدگاه درستی که مالک آن یعنی بابک زنجانی نسبت به برندسازی در شرکتهای هواپیمایی داشت، خدمات بسیار مطلوبی را فراتر از تمام شرکتهای هواپیمایی ایرانی و حتی منطقهای به ویژه ایرلاینهای حاشیه خلیج فارس که همواره در صدر رتبهبندی شرکتهای هواپیمایی جهان قرار دارند را به مسافرین خود ارائه داد.
شروع کمپین تبلیغاتی قشم ایر با چند استرابورد در نقاط مختلف شهر تهران شروع شد. حتما شما هم تبلیغات دور میدان منیریه این شرکت هواپیمایی را بخاطر دارید. اگرچه در ابتدای شروع کمپین اشاره مستقیمی به خدمات متمایز این ایرلاین نشده بود و صرفا آرت ورکی از یک مهماندار در کنار موتور هواپیما که با پوششی از رنگ سازمانی این شرکت طراحی شده بود به نمایش درآمد.
اما چیزی که باعث آشنایی بیشتر مردم با نام قشم ایر شد ریپورتاژ آگهی تلویزیونی این ایرلاین بود که هر شب مسیرهای پروازی و ساعات آن را به اطلاع عموم میرساند.

مزیت بسیار جالب دیگری که قشم ایر را در نگاه مشتریان از ایرلاینهای دیگر متمایز میکرد، سرویس رایگان انتقال مسافرین از درب منزل به فرودگاه و بلعکس توسط ناوگان متشکل از خودروهای سمند و پژو پارس این شرکت بود. سرویسی که مشابه کرو کار و انتقال کادر پرواز به فرودگاه عمل میکرد و تنها تفاوت آن با کرو کار در نوع خودروی مورد استفاده بود. قشم ایر از این مزیت رقابتی خود نیز در تبلیغات محیطی و چاپی استفاده کرد.

از دیگر امکاناتی که قشم ایر برای مسافرین خود محیا کرده بود میتوان به انتخاب صندلی مورد نظر، انتخاب نوع غذا و روزنامه در هنگام خرید بلیط اشاره کرد که همچنان بعد از گذشت حدود ۸ سال هیچ ایرلاین ایرانی نتوانسته حتی به نزدیکی این حجم از مشتری مداری نزدیک بشود.
تا به همینجا هم قشم ایر به خوبی توانسته سهم خوبی از ذهن مشتری را به دست آورد. اما هنوز تیر خلاص را شلیک نکرده است. انتشار تصاویر مشترکی از بابک زنجانی در کنار علی دایی و محمد رویانیان، سرمربی و مدیرعامل وقت پرسپولیس شایعاتی را پیرامون همکاری این دو برند در فضای مجازی شکل داد. چندی بعد قشم ایر از یک فروند ایرباس ۳۰۰ منقش به لوگوی تیم فوتبال پرسپولیس رونمایی کرد. اگرچه این هواپیما برای انتقال تیم پرسپولیس به شهرهای محل مسابقات هفتگی تدارک دیده شده بود اما همچنان مسیرهای پروازی برنامهریزی شده عادی خود را هم پرواز میکرد اما قشم ایر مدتی در برابر شایعه هواپیمای اختصاصی و خصوصی تیم پرسپولیس سکوت کرد تا همین موضوع به انفجار نام این شرکت در شبکههای اجتماعی کمک کند. هرچند بعد از اتمام مدیریت عاملی رویانیان و به وجود آمدن ماجراهای بابک زنجانی این هواپیما معاف از ادامه ماموریت خود برای تیم پرسپولیس شد اما همچنان نام قشم ایر یادآور هواپیمای پرسپولیس است.

شاید اگر بابک زنجانی به علت فساد اقتصادی دستگیر نمیشد امروز شاهد این بودیم که مشتریان بعد از ورود به آژانس هواپیمایی خواستار بلیط شرکت هواپیمایی قشم برای سفر خود باشند نه صرفا بلیط هواپیما.
پس از رفع تحریمهای آمریکا در برابر ایران و تا قبل از به روی کار آمدن دونالد ترامپ، ایران مجاز بود تا در شرکتهای تولیدکننده هواپیماهای تجاری ( مسافربری / باربری ) ثبت سفارش کرده و هواپیما خریداری کند. این اتفاق هم توسط ایران ایر افتاد و این شرکت تعداد زیادی انواع ایرباس و ATR 72 را از شرکتهای فرانسوی خریداری کرد. پس از تصویب مجدد تحریمها علیه ایران توسط آمریکا تنها ۳ فروند ایرباس و ۱۳ فروند ATR 72 به این شرکت تحویل داده شد. ATR 72 یک هواپیمای منطقهای کوتاه برد توربوپراپ است که توانایی جابجایی ۷۸ مسافر را دارد. در اصل ایران ایر با خرید این هواپیما قصد داشت تا فرودگاههایی که طول باند کوتاهی دارند و مناسب فرود هواپیماهای پهن پیکر نیستند و یا به علت جمعیت کم صرفه اقتصادی ندارند را به وسیله این هواپیما به شبکه پروازی کشور متصل کند. تصمیم مدیران این شرکت تصمیم درستی بود اما هیچ زمان از این تصمیم استفاده تبلیغاتی درستی نشد. در مقابل، شرکت هواپیمایی ترکیش با ساخت یک کفیلم تبلیغاتی کوتاه اما تاثیرگذار بیشترین استفاده تبلیغاتی را از تصمیم مشابه مدیران ایران ایر یعنی برقراری پرواز به شهرهای کوچک و کم برخوردار کرد. ویدئوی زیر تبلیغ این شرکت هواپیمایی است.
همچنین در صورت تمایل به مطالعه در ارتباط با چرایی لزوم برندسازی و تبلیغات برای شرکتهای هواپیمایی میتوانید این مقاله را مطالعه کنید